پایان یک ماهگی،اولین سفر
سلام آرتین جونم گل پسر نازم بسلامتی یک ماهه شدی عزیزم. توی این یکماه اینقد ناز و مظلوم و دوست داشتنی بودی که همه عاشقت شدن.خداروشکر اصلا گریه ای نیستی و همیشه آروم و شیرینی.با اینکه دلدرد داری اما گریه نمیکنی و من و بابا هر روز میخوریمت فدات بشم. بیشتر این ماه رو خونه مامانی بودیم تا کمکم کنه.آخه شبا هی بیدار میشی شیر میخوری و بازی میکنی.منم هنوز خوبه خوب نشده بودم و به کمک احتیاج داشتم.تازه خاله ها و مامانی و بابایی هم نمیزاشتن بیام خونه و هی باهات بازی میکردن.منم هی میرفتم و برمیگشتم. 26 امین روزت بود که با بابایی و مامانی و عمه و عمو رفتیم شمال و آرتین جونم بسلامتی اولین مسافرتش رو هم رفت. این هم عکس پسر طلام توی آخرین روز یکماه...
نویسنده :
مامانی
18:37